زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

زینب بانو

مهربان بانو 2

1395/2/18 15:58
نویسنده : مامان زهرا
1,262 بازدید
اشتراک گذاری

18 اردیبهشت 1395

29 ماه مبارک رجب

باباعلی صبح وقتی شما در خواب ناز هستی به سرکار رفته

زینب بانوی نازنین نزدیک ظهر بیدار میشود

تا کمی کارتون ببیند من نهار را آماده کرده ام

سفره را که می اندازم می گوید: الهی بگردم بابا جونم کجا رفته؟

میرود از کابینت برای بابای در سرکارش بشقاب می آورد و سر سفره میگذارد

غذای خودش را که میخورد به ماهیتابه چشم میدوزد و به بشقاب خالی بابا علی جون

میگوید مامان غذا بریزم برای بابا؟

لبخند میزنم

بلند میشود و بشقاب را برمیدارد و هر چه مانده برای باباعلی جونش میریزد

شادمانه میگوید

بابا بیاد خووشحال میشه میگه آخ جون من غذا دارم

و همچنان از فکر شادی باباعلی شادی میکند دختر کوچک من!

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

Aƚҽϝҽԋ
18 خرداد 95 12:27
ای جونم (: چ کوچولوی شیرینی (: اگه دوس دارین پیش منم بیاین
مامان زهرا
پاسخ
ممنون
مامان عفیفه
12 مهر 95 7:04
سلام.کجایی آبجی؟نی نی مون بدنیااومد؟
مامان زهرا
پاسخ
سلام همین جام وسط زندگی بله عزیز
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد