زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

زینب بانو

حق ادب

1394/3/25 9:35
نویسنده : مامان زهرا
247 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه 25 خرداد 1394

27 شعبان المعظم

بهترین روش برای ادب کردن(تربیت کردن) یک انسان «دین» است. رسول خدا فرمودند: «فرزندان خود را بر 3 ویژگی، مؤدب بار بیاورید: محبت پیامبرتان، محبت اهلبیتش، و خواندن قرآن»(میزان‌الحکمه/22721)

کسانی که بچه‌های خودشان را به هیأت می‌برند، این کار در واقع جزئی از فرآیند ادب است. وقتی بچه‌ای به همراه پدرش در جلسات هیأت شرکت می‌کند و می‌بیند که پدرش دو زانو و خیلی محترمانه نشسته است و مثلاً زیارت عاشورا می‌خواند، این بچه وقتی بزرگ می‌شود، حتی به مخیله‌اش هم خطور نمی‌کند که به اباعبدالله الحسین(ع) بی‌احترامی کند. چون او با این ادب بار آمده است.

اهل‌بیت(ع) یک سیستم فوق‌العاده برای مؤدب‌سازی انسان‌ها طراحی کرده‌اند؛ مثلاً توصیه شده است برای اهل‌بیت(ع) اشک بریزید، شعر(نوحه) بخوانید -و نوحه را جواب دهید- و به این شیوه از اهل‌بیت(ع) تقدیر کنید. بچه‌ای که در این سیستم بار بیاید، واقعاً بر محبت اهل‌بیت(ع) مؤدب بار می‌آید. بعد وقتی این بچۀ هیاتی می‌بیند که حضرت فاطمۀ زهرا(س) خودش را برای علی بن ابیطالب(ع) فدا کرده است، به این فکر می‌افتد که واقعاً علی(ع) کیست و چه مقام بالایی دارد؟ و لذا نسبت به امیرالمؤمنین(ع) یک ادب خاصی پیدا می‌کند.

ادب انسان را در یک سطحی نگاه می‌دارد و نمی‌گذارد از آن سطح پایین‌تر بیاید، حتی اگر این سطح حداقلی باشد، باعث نجات انسان می‌شود. دین انسان را مؤدب بار می‌آورد و قرآن هم انسان را مؤدب می‌کند.

در رسالۀ حقوق امام سجاد(ع) حضرت در خصوص حق فرزند بر پدر، اولین وظیفه را ادب کردن فرزند می‌دانند و آشنایی با خدا و اطاعت از خداوند را در مرتبۀ بعدی می‌آورند. «و اما حق فرزندت بر تو این است که بدانی که او از توست و وابستۀ توست در دنیا و آخرت؛ خیر و شرش؛ و اینکه بدانی مسئول هستی به خوبی او را ادب کنی، و او را به خدایش راهنمایی کنی و در اطاعت از خدا کمکش کنی؛ به تو وَ أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَتَعْلَمُ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وُلِّیتَهُ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَةِ عَلَى رَبِّهِ وَ وَ الْمَعُونَةِ عَلَى طَاعَتِهِ»(امالی صدوق، 371 و تحف العقول، 263)

 

خیلی از اوقات در خانواده‌های مذهبی، بچه‌ها را مؤدب بار نمی‌آورند بلکه سعی می‌کنند آنها را از سرِ محبتی که به پدر و مادر دارند به رفتارهای خوبی مثل نماز یا حجاب وادار کنند. مثلاً به فرزندشان می‌گویند: «مامان را دوست داری؟» او می‌گوید: «بله» بعد مادر می‌گوید: «من الان می‌خواهم بروم نماز بخوانم.» بچه هم می‌گوید: «خُب من هم می‌آیم نماز بخوانم.» یعنی بچه از سرِ محبتی که به مادر و پدرش دارد، از آنها تبعیت می‌کند و رفتارهای خوبی مثل نماز را انجام می‌دهد.

اساساً در دوران 7 تا 14 سال، بچه‌ طبعاً دوست دارند از پدر و مادرش تقلید کند و از آنها تبعیت کند. منتها اگر در این دوران، بچه را ادب نکنند، بعد از 14 سالگی که بچه یک‌مقدار سر و گوشش می‌جنبد، و علاوه بر پدر و مادر، یک چیزهای دیگری را هم دوست می‌دارد، اینجاست که می‌بینید همان بچه‌ای که قبلاً رفتارهای خوبی داشت، حالا مثلاً به خاطر رفقایش جلوی پدر و مادرش می‌ایستد و یا به خاطر هوسبازی‌هایش، نماز را ترک می‌کند. بعد پدر و مادر می‌گویند: «بچۀ ما که خوب بود، چه شد که حالا این‌قدر بد شد؟!»

مشکل این است که این پدر و مادر بر روی برخی رفتارهای خوبِ بچه -که از سرِ محبت به پدر و مادرش انجام می‌داده، نه از سرِ ادب- حساب باز کرده‌اند و دیگر از ادب کردن او غافل شده‌اند، لذا بچه یاد نگرفته که باید با «ادب» هوای نفس خودش را کنترل کند. این بچه قبلاً پدر و مادرش را دوست داشت، و با آنها به مسجد می‌رفت و نماز می‌خواند، اما حالا دوست‌داشتنی‌های دیگری برای او مطرح می‌شود، مثلاً رفیقش را هم دوست دارد و با او دنبال سرگرمی‌های بیهوده می‌رود. پس همان زمانی که این بچه، پدر و مادرش را دوست داشت، پدر و مادر باید می‌دانستند که این مقدار دوست داشتن، دوام زیادی ندارد و باید این بچه را طبق ادب بار بیاورند.

پدر و مادرها باید در خانه، یک‌سِری آداب را برای بچه‌ها وضع کنند و -با مهربانی- بچه‌ها را وادار کنند که این آداب را رعایت کنند. مثلاً ادبِ نماز را به بچه یاد بدهند، یا اینکه مثلاً چادرش را چطور جمع کند، یا برخی کارهای دیگر را منظم و مرتب انجام دهد. نگویید: «بگذار بچه‌ام راحت باشد! فعلاً خودم کارهای او را انجام می‌دهم!» بچه از هفت سالگی باید شروع کند به مؤدب شدن و رفتار کردن طبق آیین‌نامه.

می‌دانید چرا در ارتش‌ها و پادگان‌ها این‌همه ادب هست؟ چون با همین ادب یا آداب نظامی، می‌شود سربازها را برای جان دادن در راه وطن آماده کرد. در همۀ ارتش‌های دنیا هم این کار را انجام می‌دهند. ببینید ادب چه قدرتی دارد! رژه رفتن و رعایت سایر آداب نظامی، ظاهراً ربطی به جان دادن در راه وطن ندارد، اما واقعاً ربط دارد. وقتی سرباز ملزم به رعایت آداب نظامی شود، آن‌قدر دستورهای مافوق را انجام می‌دهد و به فرمان بردن از مافوق عادت می‌کند که هوای نفس او ضعیف می‌شود و در لحظۀ حساس نبرد، حتی جان خودش را در این راه می‌دهد یا برای جان دادن آماده می‌شود. البته این انگیزه مربوط به عموم ارتش‌های جهان است، ولی در کشور ما مفهوم شهادت نیز وجود دارد. البته شهادت هم قبل از اینکه یک عمل عاشقانه باشد، یک عمل مؤدبانه است.

سعی کنید قسمت‌های مختلف زندگی خانوادگی را طوری طراحی کنید که فرزند شما مؤدب بار بیاورید، به‌گونه‌ای که گویا فرزند شما در یک پادگان بار آمده؛ البته یک پادگان با محبت، با منطق و بدون فشارهای اَلَکی و بی‌خودی. مثلاً ادبِ سلام دادن به بزرگتر را به بچه یاد بدهید و بگویید: «وقتی یک بزرگتر را دیدی اول تو باید سلام بدهی، ولی برای دست دادن، اول بزرگتر باید دستش را دراز کند» -در دوران 7 تا 14 سالگی- تا می‌توانید به فرزندان خودتان ادب یاد بدهید.

یک پدر و پسری در خانۀ امیرالمؤمنین(ع) مهمان بودند. بعد از صرف غذا، حضرت برای شستشوی دست مهمان، خودشان به روی دست پدر آب ریختند و او دست خودش را شست. ولی حضرت روی دست پسر آب نریختند بلکه از فرزندشان (محمد حنفیه) خواستند این کار را انجام دهد. بعد حضرت به محمد حنفیه فرمودند: من نمی‌خواستم به این آقاپسر بی‌احترامی کنم، بلکه ادب رعایت کردم. چون احترام پدر با پسر مساوی نیست و خدا دوست ندارد با پدر و پسر یکسان رفتار شود. من چون برای پدرش آب ریختم، اگر برای پسر نیز آب بریزم، او را با پدرش مساوی گرفته‌ام و لذا از تو خواستم برای او آب بریزی تا احترام پدرش حفظ شود. و اگر این پسر به تنهایی(بدون حضور پدرش) مهمان من بودند، خودم برای او آب می‌ریختم، (ثُمَّ جَاءَ قَنْبَرٌ بِطَسْتٍ وَ إِبْرِیقٍ مِنْ‏ خَشَبٍ وَ مِنْدِیلٍ لِلْیُبْسِ وَ جَاءَ لِیَصُبَّ عَلَى یَدِ الرَّجُلِ مَاءً فَوَثَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَخَذَ الْإِبْرِیقَ‏ لِیَصُبَ‏ عَلَى یَدِ الرَّجُلِ... فَلَمَّا فَرَغَ نَاوَلَ الْإِبْرِیقَ مُحَمَّدَ ابنَ الْحَنَفِیَّةِ وَ قَالَ: یَا بُنَیَّ لَوْ کَانَ هَذَا الِابْنُ حَضَرَنِی دُونَ أَبِیهِ لَصَبَبْتُ الْمَاءَ عَلَى یَدِهِ وَ لَکِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْبَى أَنْ یُسَوَّى بَیْنَ ابْنٍ وَ أَبِیهِ إِذَا جَمَعَهُمَا مَکَانٌ لَکِنْ قَدْ صَبَّ الْأَبُ عَلَى الْأَبِ فَلْیَصُبَّ الِابْنُ عَلَى الِابْنِ؛ احتجاج/2/460 و مجموعۀ ورام/2/107)

می‌دانید ادب نسبت به پدر را‌ چه کسی باید به بچه‌ها یاد بدهد؟ این مادر است که باید ادب نسبت به پدر را به بچه‌ها یاد بدهد. از سوی دیگر، بچه بیش از پدر، باید به مادرش احترام بگذارد و ادبِ به مادر را هم «پدر» باید به بچه یاد بدهد. دربارۀ حضرت امام(ره) نقل شده است که وقتی بچه‌ها دور سفره بودند، و مادر می‌خواست سفره را جمع کند، امام(ره) به دخترها تذکر می‌داد که بلند شوند و سفره را جمع کنند(یعنی نگذارند که مادر این کار را انجام دهد)

مادر باید رعایت ادب و احترام نسبت به پدر را به بچه‌ها یاد بدهد، و پدر هم باید احترام نسبت به مادر را به بچه‌ها یاد بدهد. متاسفانه الان پدر و مادرها در این زمینه کوتاهی می‌کنند. یعنی غالباً پدرها به بچه‌ها یاد نمی‌دهند که احترام مادرشان را حفظ کنند و مادرها نیز به بچه‌ها یاد نمی‌دهند که احترام پدرشان را حفظ کنند. حتی اگر یک پدری با همسرش اختلاف و دعوا داشته باشد، باید به بچه‌اش بگوید: «حساب من با تو فرق می‌کند! تو باید به مادرت احترام بگذاری و ادب را رعایت کنی...»

مادرها چون خیلی نسبت به بچه‌ها مهربان هستند، غالباً از بچه زیاد توقع رعایت ادب را ندارند، لذا پدرها باید حواسشان باشد و نگذارند بچه‌ها به مادرشان بی‌احترامی کنند. البته ممکن است مادرها مظلوم باشند و بگویند: «همین که بچه‌ام مرا دوست دارد کافی است!» در حالی که این اصلاً کافی نیست، بچه باید نسبت به مادرش ادب را رعایت کند. اگر بچه یاد بگیرد نسبت به مادرش ادب رعایت کند، خوشبخت خواهد شد، روزی‌اش زیاد خواهد شد و آثار و برکات زیادی برایش خواهد داشت.

منبع: سایت موسسه بیان معنوی. سخنرانی حجة الاسلام علیرضا پناهیان

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

گهواره
25 خرداد 94 22:46
خیلی مطلب آموزنده ای بود! بخصوص مطلب داستان امام علی و مهمانشان!
مامان زهرا
پاسخ
خدا کمک کنه عمل کنیم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد