لوبیاپلو به سبک زینب بانو
جمعه 2 مرداد 1394
7 شوال
دخترم مدتی است تمایل زیادی به عروسک بازی، خواباندن عروسک ها با پیش پیش گفتن، و شیر دادن به آنها پیدا کرده است. ظرف و ظروف کوچک که دست بگیرد شروع به آشپزی میکند و به من هم تعارف میکند از دستپختش میل کنم.
امروز بعد از خواندن کتابی که بابا علی در مورد آشپزی خریده بود زینب بانوی من اصرار به پخت غذا در کنار من پیدا کرد. و نتیجه آن خلق لحظات زیبایی بود که با احساسات شیرین تجربه جدید و انجام کار مفید و بالا رفتن اعتماد به نفس زینب بانو توام بود.
من و باباعلی هم از دیدن تلاش و دقت بانوی کوچکمان خیلی لذت بردیم و خدا را به خاطر تک تک نعمتهایی که با حضور این فرزند به ما عنایت کرده شکر کردیم.
مراحل پخت لوبیا پلو که تمام شد شما هنوز دوست داشتی غذا بپزی. مجبور شدم قابلمه کوچکی را با آب روی گاز بگذارم و لوبیاهای مخصوص خوراک لوبیا را به دستت بدهم تا یکی یکی درون قابلمه بیندازی. با پیشنهاد خودت گوجه فرنگی هم داخلش ریختیم. و شما قبل از شروع نهار دستپختت را باکفگیر به خرگوشی و خرسی ات خوراندی.