کلمات
هنوز هم مسیر رشد حرف زدن های شما به کندی پیش میره. هرچند نسبت به قبل کلمات بیشتری رو بیان میکنی و در میان کلمات جملات دو کلمه ای هم به زبان میاری اما زبان کودکانه و شیرینی داری که باعث میشه بعضی کلمات فقط برای من مفهوم باشند.
بعضی کلمات هم که اختراع شخصی شماست و تلاش ما برای عوض کردنش بی نتیجه است:
تُ: لیمو شیرین، که میوه مورد علاقه شماست.
تَب تب تب: برنامه رنگین کمان
شایا یا: تولد
من جی جی: من بچه شیعه هستم
با جی جی: باب اسفنجی
اینم عکس شما وقتی لگن حمامت رو میاری و میخوای داخلش بشینی و تلوزیون نگاه کنی
وقتی غذاتو کامل میخوری به نشانه گفتن الهی شکر دستهاتو بالا میاری و میگی: الله
موقع نماز و شنیدن اذان هم با هیجان میدوی سمت ما و میگی: الله
اینجا تازه پوشکت رو عوض کردم سریع پتوت رو برداشتی و انداختی روی سرت و شروع به نماز خوندن کردی
تو خیابون وقتی چند نفر با هم میریم بیرون خیلی حساسی که همه با هم راه بریم اگر یکی جلوتر از ما بیفته داد میزنی: واسسا! وااااسساااا! اگر هم عقب بیفته بلند اسمشو میگی. مثلا شروع میکنی به دست و پا زدن تو بغل من و داد میزنی: مامانی! عمونی! آجی!و...
این روزها به طور کاملا عامدانه شما رو با شیشه شیرت آشتی دادم. و خوشبختانه خیلی خوب باهاش ارتباط برقرار کردی و مرتب ازش استفاده میکنی. حتی گاهی موقع خواب شیشه رو بغل میکنی و میخوابی.