عشق است که اینچنین می سازد
5 اسفند 1393
ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
قصد داشتم امروز برای دخترم تولد زیبایی بگیرم که به علت فوت مادربزرگم کنسلش کردم.
هر چند تولد دخترطلا رو کنسل کردم اما با همه کارهای عقب مانده ای که داشتم تلاش کردم به نازنینم خوش بگذره.
شب ولادت رفتیم مسجد. نماز خوندیم و مراسم سخنرانی و جشن موندیم. شما همکاری خیلی خوبی با من داشتی. خودت هم حسابی با یه دوست مهربون که پیدا کرده بودی بازی کردی و شیرینی و شکلات خوردی.
ظهر با داداش حسین رفتیم پارک و تا شب کنارش بودیم.
شب باز هم برای جشن ولادت رفتیم هیئت. اونجا به همه بچه ها بادکنک دادند. شما کمی خواب آلود و گرسنه بودی و برای همین ناسازگاری میکردی. اما باز هم حسابی با بچه ها بازی کردی.
و من برای شما از بانوی شما بهترین ها رو خواستم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی