زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

زینب بانو

سفرنامه2

1394/2/30 12:50
نویسنده : مامان زهرا
290 بازدید
اشتراک گذاری

جمعه 25 اردیبهشت 1394

بعد از صرف صبحانه به سمت حرم حرکت میکنیم. نسیم بهشتی حرم مطهر از همان ابتدای ورود صورتمان را نوازش میکند. آنقدر دلتنگ این نور بودم که باران اشک هایم بی امان شروع به باریدن میکند. دلم انگار هنوز باور نکرده اینجا هستم و پاهایم انگار در آسمان هاست. نماز را در حرم میخوانیم. کمی میمانیم. زیارت میکنیم و برای نهار برمیگردیم.

استراحت مختصری میکنیم و عصر دوباره مشتاقانه به سمت حرم میرویم. حریم نورانی یار بیش از بیش نورانی شده. شب مبعث رسول الله صلی الله علیه و آله است و همه جای حرم پر از عطر شادی است. بعد از نماز چنان جمعیتی در صحن ها هستند که ما پشت رواق دارالحجه گیر میفتیم.در سمت راست باز میشود داخل صحن دیگری میشویم اما اوضاع بدتر میشود. خودمان را هر طور شده از جمعیت بیرون میکشیم و در صحن بیرونی حرم شروع به نماز و دعا میکنیم تا کمی خلوت تر شود. وقتی ما مشغول نماز هستیم شما با باباعلی مشغول آب بازی میشوی و خیلی بهت خوش میگذره. شما پیش مامان جون میمونی و من و باباعلی به اتفاق هم میریم زیارت.

از طرف همه کسانی که به یاد میارمشون زیارت میکنم و نماز میخونم. و دعا میکنم...

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

مشهد

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان گلشن
30 اردیبهشت 94 19:32
زیارت قبول زینب بانو..عجب سعادتی. بودن در کنار امام رضا. .خدای مهربان من ..عاجزانه التماس میکنم زیارت امام رضا رو هر چه زودتر نصیب ما کن.
مامان زهرا
پاسخ
ممنون انشاءالله به زودی قسمت شما بشه
مامان عفیفه
18 خرداد 94 13:02
سلام .به به مطالب عکس دارشدن.چه عکسها وچه حال وهوای قشنگی. من که دلم پرمیزنه....
مامان زهرا
پاسخ
سلام انشاءالله به زودی توفیق زیارت دوباره
مامان عاطی
25 تیر 94 14:48
لینکتون کردم
مامان زهرا
پاسخ
ممنون
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد