زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

زینب بانو

گریه زینب بانو

1394/10/2 10:04
نویسنده : مامان زهرا
381 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی خانه را به قصد بیمارستان ترک میکردم آنقدر عجله داشتم که اصلا به زینب بانو توجه نکردم. وقتی رزمنده را بعد از آنژیو دیدم و برگشتم خانه زینب بانو آرام در حال بازی کردن بود. مامان نگران و مضطرب با چشمهای قرمز منتظر ما بود. زینب معصومانه به چشمانم نگاه کرد و گفت: خیلی گیریه کَ دم.

مامان سر تکان و داد و گفت: نمیدونی چیکار کرد! شما که رفتین آنقدر گریه کرد و خودش رو به در کوبید و گفت من بابامو میخوام که اشک من رو درآورد...

ایام اربعین و گریه یک دختر که نزدیک به سه سالشه برای بابایش، چقدر دردآور است...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد