زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

زینب بانو

فرشته خوی ها

1394/10/2 10:07
نویسنده : مامان زهرا
306 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه 12 آذر 1394

امروز تعداد زیادی ملاقاتی به دیدن باباعلی رزمنده ما آمدند. قلبا از همه آنها ممنون هستم. دوستم مهدیه جون که همسرش سفر کربلا بود خانه نرفته آمدند بیمارستان دیدن رزمنده. بعد از ساعت ملاقات هم دوست مهربان و فداکارم با اصرار فراوان زینب را با خودش برد تا با داداش حسین برای پارک و گردش بروند. واقعا نمیدانم باید چطور از آنها تشکر کنم. دوستم آنقدر با زینب خوب ارتباط برقرار میکند و به او محبت میکند که دخترک من بیشتر از من از خاله مهدیه اش حرف شنوی دارد. و به راحتی ساعت ها کنار خاله مهدیه بدون بهانه گیری میماند و با داداش حسین بازی میکند.

الهی شکر! خدایا برای همه نعمتهات ممنونم. برای همه آدمهای نازنینی که مثل فرشته اند و تو آنها را نعمت زندگی من قرار دادی شکر! مادرم...خانوادم... دوست نازنینم

من خوشبختم

خیلی خیلی خوشبختم

که همسرم آنقدر مرد خوب و فرشته خویی است که لحظه لحظه نبودنش برایم ساعت ها و سالها میگذرد...

الهی شکر

و خوشا به حال زینب بانوی کوچکم با داشتن چنین پدری...

الهی شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

بابا علی
26 فروردین 95 10:23
عشق مهربانم ممنونم که این همه مدت مراقب من بودی و با مراقبتهات کاری کردی که من زود خوب بشم. انشالله هیچ وقت مریض نشی و من بتونم همیشه مرد خوبی برات باشم. ممنونم از همه فداکاریهات
مامان زهرا
پاسخ
فرشته من از جنس مذکر امیدوارم سالهای سال سایه پر ارزش و مهربانت بر زندگی ما باشه من کاری جز دعا نتونستم بکنم و خدا رو هزاران بار شکر میکنم که دوباره در کنار مایی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد