زینبزینب، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

زینب بانو

تب داری...

1393/3/5 11:40
نویسنده : مامان زهرا
181 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 3 خرداد 93

24 رجب

5 شنبه اس و تو خونه تنهاییم. شما کمی داغ شده بدنت و کلافه ای. مینو جونی زنگ میزنه میگه با بچه ها برنامه پارک و شهربازی دارن و میگه شما هم بیاین. من از خدا خواسته قبول میکنم. تو پارک خیلی خوش میگذره. تا 12 شب بیرونیم. شما مرتب در حال بازی کردن و ذوق کردن برای وسایل شهربازی هستی. من و باباجون علی، خاله الهه، مینو و شایان ماشین سواری میکنیم و از هیجان جیغ میزنیم. شما بیرون با خاله فاطمه ایستادی و ما رو نگاه میکنی و انقدر ذوق میکنی و جیغ میزنی برای ما که صدات میگیره. آخر سر هم قطار گردش داخل پارک رو سوار میشیم. آهنگ گذاشته و شما و آبجی حنانه حسابی شادی میکنین و ما رو میخندونین. برمیگردیم خونه. ساعت 1 شب شده.

تب داری.

جمعه اس و بابا علی میخواد به کار ترجمه کتابش بپردازه و نیاز به سکوت داره. مهدیه جون (دوست صمیمی و قدیمی من) از قبل گفته بریم خونشون. همسرش نیست و با گل پسرش، حسین آقا تنها هستن. عصر میریم پیش خاله مهدیه جون. تو حیاط با کفش های صدادارت یه عالمه این طرف و اون طرف میری و بازی میکنی. حسین آقای ناز هم چشماش مونده به شما.  7 ماهشه و از شما کوچکتره. تا دم غروب خونه خاله مهدیه جون هستیم. بهت خوش میگذره. اما دیگه خوابت گرفته. باید بریم خونه. تو راه یه سر میبرمت پارک اما بارون میگیره. بابا علی میاد دنبالمون. تو ماشین خوابت میبره.

تب داری.

اینبار تبت بیشتر شده. استامینوفن بهت میدم اما نگرانم. طولانی شده تب کردن هات و دیگه نمیتونم احتمال بدم مربوط به دندون درآوردنت باشه. با باباجون قرار میذاریم فردا صبح اول وقت بریم پیش دکترت و فعلا امشب با استامینفن تبت رو کنترل کنیم.

ساعت 11 شبه و میخوابی.

تب داری.

ساعت 1 چهار ساعت از استامینفن قبل گذشته. قطره های جدید رو آروم تو خواب میریزیم تو دهنت.

تب داری.

ساعت 3 نصفه شبه. با صدای ناله و جیغ بیدار میشی از خواب. بدنت کوره آتش شده. صورتت داره از گرما منفجر میشه عزیزدل من.

تب داری.

حاضر میشیم و میریم بیمارستان کودکان. شیاف استامینفن و پاشویه تجویز دکتر اونجاس. و البته آزمایش که چون شما بیتابی من میگم بمونه برای صبح و بعد از ویزیت دکتر خودت. تا برگردیم خونه اذان صبحه. تو راه میریم مامانی رو هم برمیداریم با هم میریم خونه. به سختی برات شیافو میذاریم. باباجون علی میره میخوابه. من و مامانی بیداریم. از ذوق حضور مامانی نمیتونی بخوابی.

تب داری.

8 صبحه. باباجون بیدار شده. حاضر میشیم میریم دکتر. ساعت 10 پذیرش میشی. موقع معاینه خیلی گریه میکنی. تجویز دکتر شیاف و شربت بروفن هر 3 ساعت یک باره. تا فردا اگه تبت پایین نیاد باید آزمایش سه گانه انجام بدی. برمیگردیم خونه.

تب داری.

با شیاف و شربت تب رو کنترل میکنیم. اما به شدت بیتابی. غذا نمیخوری. ساعت 4 عصره. باباجون خوابیده. من و مامانی توی کوچه ایم. بارون میاد. زیر یه درخت ایستادیم که خیس نشیم. مامانی داره شما رو راه میبره. میگیرمت. سرتو میذاری رو شونه من و میخوابی. من و مامانی آروم میاریمت خونه. هرچی زنگ در رو میزنیم باباجون باز نمیکنه. مامانی میره پایین زنگ میزنه و من بالا. باباجون بیهوش شده از خواب. بالاخره بیدار میشه. آروم میذارمت تو رختخواب. تا ساعت 5و نیم سه تایی میخوابیم. من و شما و مامانی. و باباجون بیدار میشه و به کارهاش میرسه. تو خوب ناله میکنی. درد داری نفس من. ساعت 6 شده و شما خوابی. شیاف میذاریم برات. کمی آروم میشی. روی پاهام خوابیدی.

من نگرانم و همزمان مینویسم.

نگران امشب که شبها معمولا درد و تب بیشتر میشه.

نگران فردا که با سرنگ از دستهای نازنینت خون میگیرن.

نگران چشمهای قشنگت که مریضه

و نگران وجودت که

تب داری...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (6)

مامان امیرحسین جان
3 خرداد 93 23:09
الهی بگردم، زینب جون چش شده.خدا نکنه بد حال باشه.ایشالا زودتر خوب شه. نگران نباش زهرا جون، پارسال تابستون امیرحسین ما هم همین طوری شد که نصف شب بردیمش اورژانس. باباش هم نبود. ولی خدا رو شکر چیزی نبود معلوم شد واسه دندونشه.
مامان زهرا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم. هنوز نمیدونم چش شده. منم امیدوارم زودتر خوب بشه. امیرحسین گل شما و همه بچه ها در پناه حق سالم باشن انشاءالله
مامان
4 خرداد 93 8:08
سلام عزیزم .آخی نی نی مهربونت نکنه رودل کرده بهش بارهنگ بده البته از دکتر بپرس بگو نی نی رودل نکرده ؟عزیزم ان شاالله که زود زود خوب بشه دخملی ناز . برام بنویس که دکتر چی گفت؟
مامان زهرا
پاسخ
سلام مهربون بانو.قراره جواب آزمایشو ببریم دکتر ببینه. حتما ازش میپرسم. ممنون
زندگی از آ...تا...ی
4 خرداد 93 19:33
سلام مامانی دوست داری برای کوچولو داستان های قشنگ قشنگ تعریف کنی؟ دوست داری روش تهیه انواع غذاهای ایرانی و خارجی رو یاد بگیری؟ دنبال نقشه های قلاب بافی هستی؟ دوست داری خودآرایی یاد بگیری؟ دنبال نکات ریز پرورش کودک هستی؟ دنبال خواص خوراکی ها و درمان های خانگی هستی؟ کاری نداره وبسایت زندگی ا زآ...تا...ی رو لینک کن تا هر روز از مطالب مفید و جالبش لذت ببری.
مامان
5 خرداد 93 11:02
سلام عزیزم نی نی نازت چطوره ؟بهتر شده گلم؟
مامان زهرا
پاسخ
سلام خانمی. بهتره اما باید آزمایش هاشو بدیم و منتظر جواب بمونیم. آزمایش گرفتن از بچه خیلی سخته دیروز موفق نشدیم. امیدوارم امروز بتونیم
مامان
5 خرداد 93 15:57
سلام مادر بانو .همیشه دنبال خاطرات زینب بانو رو میگیرم . از مدل خاطره نوشتنتون خوشم میاد این بانوی کوچک ما چی شده ؟ نگران نباشین دختر منم چند وقت پیش ناخوش احوال بود آزمایش داد . دکتر گفت عفونت ادرار داره . اما چون عفیفه خانوم به آنتی بیوتیک حساسیت داره درمان های گیاهی رو پیش گرفتم . چون همیشه بهتر از درمان های شیمیایی جواب میگرفتم . انشاالله زود خوب میشه . نگران نباشین از طرف من ببوسینش
مامان زهرا
پاسخ
سلام عزیزم ممنون که به ما سر میزنی. لطف داری. لینکت کردم من هنوز موفق نشدم آزمایشو بگیرم. وقتی مشمای مخصوصشو میذارم دیگه اصلا خبری نمیشه! منم به طب سنتی معتقدم. چه درمانی داشتی برای گل دخترت؟ ممنون
مامان عفیفه
7 خرداد 93 15:04
تجویز دکتر برای عفیفه توی این سن فقط روزی دو استکان آب سیب و عسل برای خودش و دم کرده ختمی با آب و عسل برای خودم . البته دود عنبر نسارا هم برای هر عفونتی خیلی عالیه . من گوش درد عفیفه رو با دود عنبر نسارا درمان کردم . همین طور عفونت گوش خودم رو انشاالله که بهتر باشه دخملی نازتون
مامان زهرا
پاسخ
ممنون عزیزم اگه دخترم بی اشتهایی نکنه سیب و عسل رو حتما میدم بهش. برای خودم ختمی ندارم. اما پودر ضدعفونی کننده دارم که توش عنبرنسارا داره. دود میکنم. سلامت باشی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به زینب بانو می باشد