لحظه های زیبا
پنج شنبه 16 مرداد
گل قشنگ من! خداوند به ما عنایت کرده و اطرافمون خیلی اتفاق های خوب و روزهای روشن قرار داده. هرچند ابرهای تیره گاهی تلاش میکنند خودنمایی کنند اما نگاه ما به زندگی مهمه.
بیا روزهای خوب و قشنگ و خاطره های رنگی رو اینجا نگهداریم. از آدمهای مهربون و آسمون آبی بنویسیم و تا جایی که میتونیم سیاهی ها رونبینیم. قصه نگرانی برای فردا هم زیادی پر از غصه است. بیا الان رو قشنگ و زیبا بینیم و از خدا بخوایم فردامون هم پر از زیبایی و نور خلق کنه که او قادریه که میشه بهش تکیه و توکل کرد.
این هفته لحظه های خوشی در کنار دوست خوب من و خاله مهربون شما مهدیه جون داشتیم. شما و داداش حسین به همدیگه عادت کردید و ما هم در تلاش بودیم به همدیگه برای نگهداری از شما دو تا کمک کنیم. هرچند شما گاهی وقتها به صورت و موی حسین کوچولو حمله میکردی اما خداروشکر خاله مهدیه واکنش مثبتی به این قضیه داشت. تا شما با شتاب به سمت پسر کوچولو میرفتی هر دومون تلاش میکردیم با میانجی گری، حواس شما رو پرت کنیم.
خاله مهدیه جون روز سه شنبه با زحمت فراوان برای شما و حسین پسر گل شرایطی رو فراهم آورد که تو حیاط زیر نور خورشید و آسمان آبی یه آب بازی حسابی کنید. داداش حسین یه مقدار از آب میترسید برای همین زیاد طاقت نیاورد توی آب بمونه اما شما دیگه از آب بازی دل نمیکندی.
عصر هم هردوتون رو سوار ماشن آخرین سیستم آقا حسین کردیم و رفتیم پارک.
چهارشنبه جشن تولد فاطمه جون بود. وقتی وارد جشن شدیم شما یه مقدار غریبی کردی اما زود با فضا مانوس شدی.
فاطمه جون نازنین دختر دایی شما:
زهرا جون، فاطمه جون، زینب جون و حنانه جون
فشفشه و برف شادی:
بعد از تولد رفتیم کتابخانه خاله جون که خیلی به شما خوش گذشت. حسابی این طرف و اون طرف دویدی و البته کتاب مطالعه کردی دختر دانشمند من!
بخش کودکان کتابخانه:
مطالعه کتاب:
بازدید از قسمت بزرگسالان:
همه کتابها با هم؟!!!
نه نمیشه! باید با دقت انتخاب کنم!
کتاب مورد نظر یافت شد:
مطالعه:
اتمام مطالعه:
رفتن به دنبال کشف جدید:
وقتی باباجون علی اومد دنبالمون شما که به خواب ظهرگاهیت نرسیده بودی توی ماشین خوابت برد و همین امر باعث شد که شب تا ساعت 3 نخوابی و توی تاریکی به این طرف و اون طرف بری خانم کوچولوی من! من هم در تلاش برای باز نگه داشتن دیدگانم چندبار خوابهای رنگی هم دیدم و از خواب پریدم. و نهایتا حدود ساعت 3 هر دو در کنار هم به خواب عمیق رفتیم.
زندیگیت پر از لحظه های زیبا و لحظه هات به خیر و سلامتی و عافیت باشه نازنین زینبم!