مادر و دختر خوشحال
پیج شنبه 31 اردیبهشت 1394
2 شعبان المعظم
از خواب بیدار میشوی و با هیجان و تند و تند حرف های نامفهوم میزنی. چشمهای خواب آلودم را باز میکنم. هنوز ساعت 7 صبح است. نگاهت میکنم. چندبار پلک هایم را برهم میزنم. چه بانمک شده ای! خنده ام میگرد. باباعلی را صدا میزنم.
نگاه کن زینب چه شکلی شده!
چشم هایم را ریز میکنم. کمی جدی میشوم و دقیق. لپ هایت به شدت ورم کرده.خط قرمز و سفیدی دور ورم را گرفته و چشم هایت از پف لپ ها فرو رفتگی پیدا کرده. پاهایت کهیر زده و بدنت داغ است. سریع به بهانه آب بازی حسابی آب سرد به بدنت میزنم و بروفن در کامت میریزم.
گردن بنده هم که از دیشب از سمت راست گرفته و مچ دست چپم هم درد میکند.
شدیم یک مادر و دختر خوشحال!!!
همراه باباجون با کمی تاخیر به سمت دکتر روانه میشویم. تا به دکتر برسیم پف آلودگی صورت، کهیر پا و تب شما از بین میرود. بنده هم که دچار گرفتگی عضلات و گلو درد هستم سوزن میل میکنم.
باباعلی میرود و من و شما تنها میمانیم. کمی میخوابیم. وقتی بیدار میشویم برای اولین بار در عمر مادرانه ام برای آرامش دادن به شما از سیدی درمانی استفاده میکنم. در آغوشت میکشم و با هم سیدی کلاه قرمزی را میبینیم که بسیار دوستش داری و همیشه خونه مامانی میبینی .
دکتر درمانگاه برای شما چرک خشک کن نوشته اما چون دکتر خود شما به این راحتی ها چرک خشک کن تجویز نمیکنه و شکرخدا شما تا به حال استفاده نکردی من و بابا ترجیح میدیم چرک خشک کن را از داروخانه نگیریم و با بروفن تب را کنترل کنیم.
اما بعدازظهر که میخوابی و بلند میشوی. تب شدت بیشتری گرفته و کهیرهای تاول مانند بزرگی روی پاهایت نمایان میشود. تازه اینجاست که بنده استرس مادرانه میگیرم. میخواهم بدوم و بروم چرک خشک کن بگیرم که باز هم خودم را به بردباری تشویق میکنم. دکتر خودت که امروز نیست. با دکتر رضایی فر تماس میگیرم و ایشون به بنده آرامش میدهد.
و میگوید چرک خشک کن برای بچه زیر 4-5 سال بعد از استمرار تب 4 روزه و با گرفتن آزمایش تجویز میشود. شما با شربت دیفن هیدرامین مشکل کهیرها را برطرف کن.
به خاطر میاورم یک بار دیگر که زینب اینگونه شده بود دکتر بسیم فر شربت هیدروکسی زین و پماد کالامین تجویز کرده بود و با دکتر رضایی فر در میان میگذارم و ایشان هم تایید میکنند.
به سرعت خودم را به داروخانه نزدیک خانه میرسانم و هیدروکسی زین که در این موارد قوی تر از دیفن هیدرامین(ساده) است را تهیه میکنم که باید هر 12 ساعت یک قاشق مربا خوری از آن استفاده کرد. البته اگر با یک بار استفاده علائم از بین بروند نیازی به استفاده دوباره از دارو نیست.
شکرخدا شما با همان یک قاشق مرباخوری کاملا خوب میشوی. و ما با شادی تمام راهی جشن شام میلاد ارباب حسین علیه السلام میشویم.
در ابتدای جشن بیشتر در آغوش من هستی تا دمای بدنت را بدانم. اما حالت خوب به نظر میرسد. شروع به بازیگوشی میکنی. شکلات ها که بر سرت میریزند حسابی ذوق زده میشویو انگار نه انگار روز بیمارگونه ای را سپری کرده ای. اینبار از پشت پرده بادکنک های سفید و سبز هم برای بچه ها به دامان مادرها ریخته میشود که شادی بچه ها را مضاعف میکند.
شما حالت خوب شده. من هم خوب هستم شکرخدا. و حالا واقعا مادر و دختر خواشخالی هستیم.