عید همراه غم
پنج شنبه 2 مهر 1394 عید سعید قربان امروز عید است. دلم شاد و روحم با ملایمت در آشتی با زندگی است. کارهای خانه را میکنم و به حضرت ابراهیم علیه السلام و مقام توحیدی ایشان فکر میکنم و دلم ناخودآگاه روانه کربلا و قربانی کوچک شش ماهه ای میشود که خداوند از امام حسین علیه السلام پذیرفت و سردرگم بین این دو مقام به این طرف و آن طرف خانه سرک میکشم و سعی میکنم همه چیز مرتب باشد. گوشت قربانی که همسایه آورده را در قابلمه می اندازم و با سرخ شدن و صدای جلیز و ولیزش به یاد این فراز دعای کمیل میفتم که «و یتقلقل بین اطباقها»... و از خداوند مرگ با عزت و عاقبت به خیری طلب میکنم... در حال و هوای عید هستم ک...