هدیه
چند روزی میشه که زینب بانو دچار حساسیت شدید فصلی شده. سرفه های شدید و آبریزش بینی داره به طوری که دیشب تا صبح نتونست بخوابه و من هم در کنارش! میخواستم بیام و برای روز پدر مطلب بذارم ولی واقعا تا دخترکم بهتر نشه فکر نکنم بتونم بنویسم. الان هم که دارم مینویسم چشمهام تشنه یه قطره خوابه. اما دلم میخواست اینو بنویسم که شب میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام متوجه شدیم که زینب نازنینمون توی خونه داره راه میره پشت سر هم اسم علی رو تکرار میکنه! عزیزم تو این شب عزیز یاد گرفت بگه علی بدون اینکه ما باهاش ذره ای تمرین کرده باشیم. خیلی خوشحال شدیم. بابا علی که کیف میکرد با هر بار علی گفتن نازنین دخترش و میگفت همین کلمه هدیه امروز منه... قرا...